
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۱۵
۱
کردهام بر خود گوارا تلخیِ دشنام را
دیدهام در عینِ ناکامی جمالِ کام را
۲
انتقامِ هرزهگویان را به خاموشی گذار
تیغ میگوید جوابِ مرغِ بیهنگام را
۳
کامِ خود شیرین اگر خواهی، به کامِ خلق باش
تلخ باشد کام دایم مردمِ ناکام را
۴
نقشِ موم و شعله هرگز راست ننشیند به هم
روی از فولاد باید سیلی ایام را
۵
لعل سیرابش زکاتِ بوسه بیرون میکند
کیست تا آرد به یادش صائبِ گمنام را؟
تصاویر و صوت


نظرات