
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۱۶۰
۱
اشک ریز از مالش چرخ دغا آسوده است
خوشه پروین ز رنج آسیا آسوده است
۲
تا خط بغداد جامم هست در مد نظر
سبحه پندارم به خاک کربلا آسوده است
۳
تا نیاید پا به سنگت، از وطن بیرون میا
دانه تا در خوشه است از آسیا آسوده است
۴
ما چو خار از هر سر دیوار گردن می کشیم
شبنم گستاخ را بنگر کجا آسوده است
۵
درع داودی است در راه طلب، افتادگی
از غم خار مغیلان نقش پا آسوده است
۶
در حباب بحر اشک ما به چشم کم مبین
در ته هر قبه ای صد ناخدا آسوده است
۷
تا تو گلبانگی ز لب صائب نمی آری برون
عندلیب باغ جنت ز نوا آسوده است
تصاویر و صوت


نظرات