
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۱۸۰
۱
گردش گردون به چشمم گردش پیمانه است
عالم از کیفیت حسن تو یک میخانه است
۲
گرد سرگشتن به یاد می پرستان می دهد
خط مشکینی که بر دور لب پیمانه است
۳
گریه کردن را دلی می باید از گل شادتر
شاهد این حرف رنگین، گریه مستانه است
۴
ذوق رسوایی مرا از خانه بیرون می کشد
سنگ طفلان کهربای مردم دیوانه است
۵
عالمی را نقطه خال لبش بیهوش کرد
نقل این مجلس به صد کیفیت پیمانه است
۶
بالش بخت مرا ریحان تر در کار نست
خواب مخمل بی نیاز از منت افسانه است
۷
صائب از من چند پرسی آشنای کیستی؟
آشنارویی که دارم معنی بیگانه است
تصاویر و صوت

نظرات