صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۱۹۲

۱

زان قد نازآفرین در هر دلی اندیشه ای است

این نهال شوخ را در هر زمینی ریشه ای است

۲

از سر ویرانیم بگذر که از فرسودگی

پای دیوار مرا هر برگ کاهی تیشه ای است

۳

در خراباتی که ما دریا کشان می می کشیم

فتنه آخر زمان آنجا کم از ته شیشه ای است

۴

من که چون شیر از کمینگاه قضا غافل نیم

سینه ام از تیر باران حوادث بیشه ای است

۵

عشق من صائب ز قحط عاشقان در پرده ماند

می کند کارش ترقی هر که را هم پیشه ای است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۴۲

نظرات