صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۱۹۳

۱

شد چو عالمگیر غفلت، جاهل و دانا یکی است

خانه چون تاریک شد بینا و نابینا یکی است

۲

نیست مجنون را ز شور عشق پروای تمیز

گردباد و محمل لیلی درین صحرا یکی است

۳

نیست تدبیر خرد را در جهان عشق کار

ناخدا و تخته کشتی درین دریا یکی است

۴

ز اختلاف ظرف، گوناگون نماید رنگ می

ورنه در میخانه وحدت می حمرا یکی است

۵

ما نفس بیهوده می سوزیم در آه و فغان

سرکشی و عجز پیش حسن بی پروا یکی است

۶

گوشه گیرانند پیش کوته اندیشان سبک

ورنه شان کوه قاف و شوکت عنقا یکی است

۷

آه ما رعناترست از آه ماتم دیدگان

آنچنان کز جمله شبها شب یلدا یکی است

۸

غافلان از کاهلی امروز را فردا کنند

ورنه پیش خود حساب امروز با فردا یکی است

۹

نیست صدر و آستانی خانه آیینه را

خار و گل را جای در چشم و دل بینا یکی است

۱۰

اختلاف رنگ، گل را برنیارد ز اتحاد

با دو رنگی پیش یکرنگان گل رعنا یکی است

۱۱

شق کنند از تیغ صائب گر سر ما چون قلم

سرنمی پیچیم از توحید، حرف ما یکی است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۴۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۴۶

نظرات