
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۲۰
۱
عشق خونگرم از محبت کرده ایجاد مرا
آهوان از چشم نگذارند صیاد مرا
۲
گرچه من چون غنچه دارم مُهر خاموشی به لب
نَکهتِ گل میکند تفسیر، فریاد مرا
۳
کارها را کارفرما آب و رنگی میدهد
ورنه جوی شیر زنّاری است فرهاد مرا
۴
صیدِ لاغردام با خود دارد از پهلوی خویش
حاجتِ دام و کمندی نیست صیاد مرا
۵
قطرهای هم در سوادِ دیدهاش میبود کاش
اینقدر آبی که در تیغ است جلاد مرا
۶
صبرِ من در بی قراریها قیامت میکند
ورنه میگیرد ازو خط، عاقبت داد مرا
۷
از ادب صائب خموشم، ورنه در هر وادیی
رتبهٔ شاگردی من نیست استاد مرا
تصاویر و صوت


نظرات