
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۲۰۳
۱
تا نپوشیده است روی خال را خط دیدنی است
تا نگردیده است صاحب تخم ریحان چیدنی است
۲
می توان خواند از جبین باغبان حال چمن
پیشتر از نامه دیدن رنگ قاصد دیدنی است
۳
هیچ کافر را الهی یار هر جایی مباد!
سرگذشت بلبلان این چمن نشنیدنی است
۴
وقت آن کس خوش که از آغاز چشم خویش بست
چون نظر از کار عالم عاقبت پوشیدنی است
۵
می رود بر باد آخر چون ز بیداد خزان
با لب خندان سر خود همچو گل بخشیدنی است
۶
خوشه چین خرمن ناکشته بودن مشکل است
در بهار زندگانی دانه ای پاشیدنی است
۷
هر قدم چاهی است از چشم حسودان پر ز تیغ
دامن از خاک وطن چون ماه کنعان چیدنی است
۸
نسخه مغلوط در دیوان محشر باب نیست
چون قلم بر نسخه اعمال خود گردیدنی است
۹
تا بدانند از چه گلزاری جدا افتاده اند
یک دو گل زین بوستان از بهر یاران چیدنی است
۱۰
دوست می دارند صائب عاشقان اغیار را
دست و پای باغبان بوی گل بوسیدنی است
تصاویر و صوت


نظرات