صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۲۱۲

۱

هاله گرد ماه رخسارش خط شبرنگ بست؟

یا به دل بردن کمر ماه تمامش تنگ بست

۲

کاروان حسن پنداری مسافر می شود

کز خط مشکین، لب لعلش میان را تنگ بست

۳

لنگر تمکین نگردد قاف، حسن شوخ را

کوهکن تمثال شیرین را چسان بر سنگ بست؟

۴

رنگ در هر دیدن از شاخی به شاخی می پرد

وقت آن کس خوش که دل بر عالم بیرنگ بست

۵

صائب از رنگین عذاران چشم بستن مشکل است

چشم خود را چون حباب از باده گلرنگ بست؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۵۱
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۶۲

نظرات

user_image
دلشده
۱۳۹۵/۰۶/۰۶ - ۱۶:۴۶:۴۲
سلام بر ولی خدا، امام عصر، حضرت صاحب زمان نازنین. فردا 25 ذیقعده است، روز دحو الارض، روزی که از جهتی، وعده ی ظهور شما در آن داده شده است.این چند ساعت مانده به صبح را در همین هوس خام و خیال خوش، خواهیم گذراند.خدا کند که بیایی، ای سفر کرده ی حاضر...