صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۲۱۴

۱

بهر قتل ما کمر آن حسن بی اندازه بست

دفتر گل را خس و خاشاک ما شیرازه بست

۲

بی دماغان جنون را رام کردن مشکل است

سوخت لیلی، محمل خود تا بر این جمازه بست

۳

سوخت چون خال از فروغ عارض گلگون او

از شفق آن کس که بر خورشید تابان غازه بست

۴

آب شد از انفعال پیچ و تاب زلف او

موج بر آب روان چندان که نقش تازه بست

۵

جمع نتوانست کردن این دل صد پاره را

آن که اوراق خزان را بارها شیرازه بست

۶

نه همین صائب بلند آوازه گشت از حرف عشق

صاحب گلبانگ شد هر کس که این آوازه بست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۵۲
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۶۴

نظرات