صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۲۲۸

۱

زلف یار از جلوه خط پریشانی شکست

از غبار لشکر موران سلیمانی شکست

۲

کشتی ما گرچه از موج خطر صد پاره شد

تخته ای هر پاره اش بر فرق طوفانی شکست

۳

داغ منت چون کلف هرگز نرفت از چهره اش

هر که بر خوان فلک چون مه لب نانی شکست

۴

اندکی از سینه پر شور ما دارد خبر

در کنار زخم هر کس را نمکدانی شکست

۵

رو نگرداند ز تیغ آتشین آفتاب

هر که در راه طلب چون صبح دامانی شکست

۶

دل ز راه عجز و دلدار از سر ناز و غرور

هر گلی طرف کلاه اینجا به عنوانی شکست

۷

موجهای بحر یکرنگی به هم پیوسته است

از شکست خاطر ما کافرستانی شکست

۸

از جنون، گفتم قلم بردار از من روزگار

در بن هر ناخنم سودا نیستانی شکست

۹

از شکست بال، صائب در قفس خون می خورم

ای خوشا مرغی که بالش در گلستانی شکست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۵۸

نظرات