صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۲۳۴

۱

توبه نتوان کرد از می تا شراب ناب هست

از تیمم دست باید شست هر جا آب هست

۲

صحبت اشراق را تیغ زبان در کار نیست

شمع را خاموش باید کرد تا مهتاب هست

۳

عالم آب از تنک ظرفان شود پر شور و شر

آفت از دریا فزون در حلقه گرداب هست

۴

دیده خفاش طبعان محرم این راز نیست

ورنه در هر ذره آن خورشید عالمتاب هست

۵

نیست ممکن از عبادت گرم گردد سینه ای

زاهد افسرده تا در گوشه محراب هست

۶

می تواند حلقه بر در زد حریم حسن را

در رگ جان هر که را چون زلف پیچ و تاب هست

۷

گر توانی همچو مردان از سبب پوشید چشم

عالمی دیگر به غیر از عالم اسباب هست

۸

خواب آسایش نباشد خاطر آگاه را

در بساط خاک تا یک دیده بیخواب هست

۹

روزی بی خون دل کم جو که در بحر وجود

بی کشاکش طعمه ای گر هست، در قلاب هست

۱۰

نیست ممکن یک نفس صائب به کام دل کشد

هر که را در سر هوای گوهر نایاب هست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۶۲
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۵۷۴

نظرات

user_image
محمودیان
۱۳۹۷/۰۹/۱۴ - ۱۱:۴۵:۵۸
مفهوم بیت ششمهر کس از تە دل عاشق باشد می تواند بە حریم حسن معشوق راە یابدحلقە بر در زدن کنایە از رسیدن و متوسل شدنحریم حسن: اضافه تشبیهی
user_image
میم
۱۴۰۰/۰۲/۰۳ - ۰۱:۲۶:۵۸
کامنت های صاحب نظران خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکنید به کار مردم عادی که اشعار رو میخونن میاد...اگر از معنی و مفاهیم ابیات در گنجور آگاهی دارید لطفا بنویسید و حاشیه بگذارید ممنون