صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۲۳۸

۱

جان عاشق قدر داغ و درد می‌داند که چیست

سکه کامل عیاران مرد می‌داند که چیست

۲

پای‌کوبان رفت ازین صحرای وحشت گردباد

قدر تنهایی بیابانگرد می‌داند که چیست

۳

چهره زرّین گشاید آب رحم از دیده‌ها

مهر تابان قدر رنگ زرد می‌داند که چیست

۴

خط ز راه خاکساری حسن را تسخیر کرد

رتبه افتادگی را گرد می‌داند که چیست

۵

نه ز بی‌دردی است گر عاشق نداند قدر درد

هرکه شد بی‌درد، قدر درد می‌داند که چیست

۶

درد جانکاه مرا دور از حضور دوستان

هرکه گردیده است بی‌همدرد می‌داند که چیست

۷

صائب از دل زنگ ظلمت را زدودن سهل نیست

صبح صادق قدر آه سرد می‌داند که چیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۷۲
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۶۴

نظرات