صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۲۵۵

۱

روز وصل است و دل غم دیده ما شاد نیست

طفل ما در صبح نوروزی چنین آزاد نیست

۲

ای نسیم از زلف او بردار دست رعشه دار

ناخن این کار در سر پنجه شمشاد نیست

۳

داغ چندین لاله و گل دید و خاکستر نشد

مرغ جان سختی چو من در بیضه فولاد نیست

۴

تا به گردن زیر بار منت نشو و نماست

سرو از بار تعلق در چمن آزاد نیست

۵

بر سر آزادطبعان، سایه بال هما

در گرانی هیچ کم از تیشه فولاد نیست

۶

از نگاه عجز ما شمشیر می افتد ز دست

دیده ما را نبستن صرفه جلاد نیست

۷

تیشه را بایست اول بر سر خسرو زدن

جوهر مردانگی در طینت فرهاد نیست

۸

پیش عاشق در بلا بودن به از بیم بلاست

مرغ زیرک بی سراغ خانه صیاد نیست

۹

دست ارباب قلم را یکقلم بر چوب بست

در سخن چون صائب ما هیچ کس استاد نیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۵۳۳
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۷۲

نظرات