صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۲۶۱

۱

عشقبازی کار هر حلاج دعوی دار نیست

هر کمانی در خور طاق بلنددار نیست

۲

شاخ طوبی سر فرو نارد به هر بی بال و پر

هر سر شوریده ای بالانشین دار نیست

۳

پرده پوش خلق باش از صد بلا ایمن نشین

تیره گردد از نفس آیینه چون ستار نیست

۴

گر مجرد سیرتی سر در سر زینت مکن

دشمنی در پی ترا چون طره دستار نیست

۵

تا به گردن در گل تسبیح باشم تا به کی؟

یک سر مو غیرت دین در تو ای زنار نیست

۶

شانه گو از دور دندان بر سر دندان بنه

در حریم زلف او این صد زبان را بار نیست

۷

می توانی سرو اگر مصرع به آن قامت رساند

چون تو یک صاحب طبیعت در همه گلزار نیست

۸

تا شکستم توبه را پروا ندارم از شکست

هر که تایب نیست صائب شیشه اش دربار نیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۷۵

نظرات

user_image
جواد
۱۳۹۹/۰۳/۲۰ - ۱۷:۵۱:۲۸
به گمانم در بیت سوم صحیح است که کلمه باشد به جای باش قرار بگیرد و مصرع اینگونه خوانده شود:پرده پوش خلق باشد از بلا ایمن نشین