
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۲۶۲
۱
افسر زرین سر آزاده را در کار نیست
نقش عیب کاسه چینی است چون مودار نیست
۲
باشد از تعبیر این خواب پریشان بی نیاز
اینقدر اندیشه در نظم جهان در کار نیست
۳
مد احسان چون ندارد خامه شاخ بی بری است
نیشتر باشد رگ ابری که گوهربار نیست
۴
مهر بر لب زن که در دیوان آن آیینه رو
طوطیان را آبروی سبزه زنگار نیست
۵
از پرستاران دل افگار را داغی بس است
بهتر از دلسوز، شمعی بر سر بیمار نیست
۶
نگذرد مینای می خشک از لب خاموش جام
پیش ارباب سخاوت حاجت گفتار نیست
۷
باده خواران عیب هم را پرده داری می کنند
بزم می را رخنه ای چون دیده هشیار نیست
۸
سعی در کردار بی گفتار مردان می کنند
رزق ما صائب به جز گفتار بی کردار نیست
تصاویر و صوت


نظرات