صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۲۷۱

۱

شیر مست ماهتابم با شرابم کار نیست

ماهی سرچشمه نورم به آبم کار نیست

۲

خانه دربسته ام چون گوهر از خود روشن است

از تهی چشمی به ماه و آفتابم کار نیست

۳

سرمه شب می کند کار نمک در دیده ام

با خیال یار، چون انجم به خوابم کار نیست

۴

از بیاض ساده لوحی کرده ام روشن سواد

چون قلم از دل سیاهی با کتابم کار نیست

۵

رزق بیدردان ز من خمیازه حسرت بود

شور عشقم، جز به دلهای کبابم کار نیست

۶

می کنم آهسته راهی قطع چون ریگ روان

گر زمین در جنبش آید با شتابم کار نیست

۷

خط پاکی از جنون اینجا به دست آورده ام

یکقلم روز قیامت با حسابم کار نیست

۸

در تماشای بتان صائب دلیر افتاده ام

چون نگاه خیره چشمان با حجابم کار نیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۸۰
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۵۶۰

نظرات