
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۲۹۸
۱
عشق را حاجت به زور بازوی اقبال نیست
فتح اقلیم قفس جز در شکست بال نیست
۲
شرم هشیاری زبان بند شکایت گشته است
می اگر باشد، زبان شکوه مالال نیست
۳
هر کجا پای محبت در میان باشد خوش است
حلقه زنجیر، لیلی را کم از خلخال نیست
۴
هر قدر خواهد دلت، عرض تجلی کن به دل
خانه آیینه تنگ از کثرت تمثال نیست
۵
در حریم وصل او صائب خموشی پیشه کن
مجلس حال است اینجا، جای قیل و قال نیست
تصاویر و صوت


نظرات
فرّخ
مجتبی خراسانی