
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۳۰۷
۱
هیچ لب زیر فلک بی ناله جانکاه نیست
تار و پود عالم امکان به غیر از آه نیست
۲
ساده لوحی می کند میدان جولان را وسیع
پیش پای دوربینی یک قدم بی چاه نیست
۳
نیست غافل حسن مغرور از شکست و بست دل
مهر تابان بی خبر از جمع و خرج ماه نیست
۴
بر فقیران سجده شکرش چو مسجد واجب است
هر سرایی را که چون منع در درگاه نیست
۵
در غریبی می کند نشو و نما حسن غریب
در وطن پیراهن یوسف به غیر از چاه نیست
۶
مستی جاوید خواهی غوطه زن در بحر خم
ورنه می در جام و مینا گاه هست و گاه نیست
۷
آه حسرت ریشه نخل هوسناکان بود
در بساط پاکبازان محبت آه نیست
۸
پیش هر ناشسته رو اظهار حاجت مشکل است
ورنه از دامان شب ها دست ما کوتاه نیست
۹
نوش و نیش و خار و گل صائب هم آغوش همند
در بساط آفرینش نقش خاطرخواه نیست
تصاویر و صوت

نظرات