
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۳۲۰
۱
در دل پر خون غبار لشکر اندیشه نیست
گرد را دست تصرف بر درون شیشه نیست
۲
کار چون گویاست، بیکارست اظهار کمال
کوهکن را ترجمانی چون زبان تیشه نیست
۳
محنت دنیا نمی گردد به گرد بیخودان
هست سهم شیر حاضر، شیر اگر در بیشه نیست
۴
می کند گرد یتیمی آب گوهر را زیاد
حسن بالا دست را از گرد خط اندیشه نیست
۵
هر که خواهد گو برآرد گرد از بنیاد ما
این درخت خشک را دلبستگی با ریشه نیست
۶
در دل ما ره ندارد عقل و تدبیرات او
عاشقان را جز پری در شیشه اندیشه نیست
۷
به که صائب از خرابات فلک بیرون رویم
در خور این باده پر زور، اینجا شیشه نیست
تصاویر و صوت


نظرات