صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۳۲۴

۱

زان لب شیرین که در هر گوشه صد فرهاد داشت

بوسه ای برد از میان ساغر که صد فریاد داشت

۲

بعد ایامی که درهای اجابت باز شد

آه در دل همچو جوهر ریشه در فولاد داشت

۳

سازگاری چرخ را با من نبود از راه لطف

چند روزی بهر ویرانی مرا آباد داشت

۴

دل ز هر آواز پا می ریخت در دامن مرا

تا درین وحشت سرا عیدم مبارکباد داشت

۵

پخته چندین خام را نتوان به آسانی نمود

تاک در یک آستین صد سیلی استاد داشت

۶

مهر لب شد حیرت رخسار آتشناک او

چون سپند آن خال مشکین ورنه صد فریاد داشت

۷

گشت صائب رزق ما از خامه معنی نگار

بهره ای کز نقش شیرین تیشه فولاد داشت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۰۴
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۷۶

نظرات