
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۳۲۹
۱
کی حذر از خون خلق آن غمزه خونریز داشت؟
داشت پرهیزی گر این بیمار، از پرهیز داشت
۲
تا نشد آب، از نقاب غنچه سر بیرون نکرد
بس که گل شرمندگی زان روی شبنم خیز داشت
۳
رهنوردی بود چون شبدیز اگر پرویز را
کوهکن هم قاصدی چون ناله شبخیز داشت
۴
برد همت ذره ما را به اوج آسمان
ورنه کی خورشید پروای من ناچیز داشت؟
۵
پرده تا برداشت از رخ بی نیازیهای حق
زیر پا افکند هر کس هر چه دستاویز داشت
۶
در شهادتگاه وحدت عاشقان را یکسرند
آن که بر سر تیشه زد، قصد سر پرویز داشت
۷
تا قیامت گر به من صائب بنازد دور نیست
کی چو من آتش زبانی کشور تبریز داشت؟
تصاویر و صوت


نظرات