صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۳۳۶

۱

قامتت خم گشت و پشتت بار طاعت برنداشت

چهره بی شرمیت رنگ خجالت برنداشت

۲

شد بناگوشت سفید و بخت خواب آلود تو

در چنین صبحی سر از بالین غفلت برنداشت

۳

پایت از رفتار ماند و پایی ننهادی به راه

ریخت دندان و لبت زخم ندامت برنداشت

۴

با وجود رعشه پیری، کف لرزان تو

از گریبان تعلق دست رغبت برنداشت

۵

هر که در فصل بهاران دانه اشکی نریخت

وقت خرمن خوشه ای جز آه حسرت برنداشت

۶

در چنین هنگامه ای صائب دل بی شرم تو

پشت بیدردی ز دیوار فراغت برنداشت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۰۹

نظرات