صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۳۴۸

۱

همت مردانه ما از می حمرا گذشت

کشتی ما با دهان خشک ازین دریا گذشت

۲

تنگنای جسم بر ما زندگی را تلخ داشت

در فشار قبر، ایام حیات ما گذشت

۳

در کهنسالی جوان شد هر که ترک می نکرد

در جوانی پیر شد هر کس که از صهبا گذشت

۴

گر نمی شد خارخار عشق دامنگیر ما

می توانستیم آسان از سر دنیا گذشت

۵

تا گسست از رشته مریم ز چشم دوربین

ز اطلس گردون مجرد سوزن عیسی گذشت

۶

قالب فرسودگان، فانوس شمع طور شد

تا به خاک کشتگان آن آتشین سیما گذشت

۷

بس که دامنگیر افتاده است خاک کوی عشق

سیل بی زنهار نتواند ازین صحرا گذشت

۸

در هلاک کوهکن شمشیر زهرآلود شد

از دهان تیشه هر زخمی که بر خارا گذشت

۹

روزی دل گشت از زلف دراز او مرا

آنچه بر بیمار از طول شب یلدا گذشت

۱۰

ترک دستار تعین کام بخش عالمی است

محفلی را کرد رنگین تا ز سر مینا گذشت

۱۱

گرچه پایش تا به زانو در گل است از بار دل

سرو نتواند ز سیر عالم بالا گذشت

۱۲

در زمان موجه اشک فلک پیمای من

ابر صائب از سر دریوزه دریا گذشت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۱۴
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۵۰۱

نظرات

user_image
Polestar
۱۳۹۹/۱۱/۲۰ - ۰۵:۰۸:۱۵
چهار بیت آخر فوق‌العادس
user_image
M Gh
۱۳۹۹/۱۲/۱۵ - ۰۷:۴۲:۱۲
همچو گوهر درست نیست در بیت اول
user_image
سفید
۱۴۰۱/۰۸/۲۶ - ۱۷:۴۷:۴۷
  روزیِ دل گشت از زلف دراز او مرا آنچه بر بیمار از طول شب یلدا گذشت...  
user_image
سفید
۱۴۰۱/۰۸/۲۶ - ۱۷:۴۹:۰۱
  گر نمی شد خارخار عشق دامنگیر ما می توانستیم آسان از سر دنیا گذشت...