صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۳۶۹

۱

تا به فکر خود فتادم روزگار از دست رفت

تا شدم از کار واقف، وقت کار از دست رفت

۲

قوت سرپنجه مشکل گشای فکر من

در ورق گردانی لیل و نهار از دست رفت

۳

تا کمر بستم غبار از کاروان بر جا نبود

از کمین تا سر برآوردم، شکار از دست رفت

۴

داغهای ناامیدی یادگار خود گذاشت

خرده عمرم که چون نقد شرار از دست رفت

۵

تا نفس را راست کردم ریخت اوراق حواس

دست تا بر دست سودم نوبهار از دست رفت

۶

پی به عیب خود نبردم تا بصیرت داشتم

خویش را نشناختم آیینه دار از دست رفت

۷

حاصل عمر پریشان روزگارم چون صدف

تا نهادم پا ز دریا بر کنار از دست رفت

۸

عشق را گفتم به دست آرم عنان اختیار

تا عنان آمد به دستم اختیار از دست رفت

۹

عمر باقی مانده را صائب به غفلت مگذران

تا به کی گویی که روز و روزگار از دست رفت؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۲۴
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۸۳

نظرات

user_image
حسین جلالی
۱۳۸۶/۱۲/۰۴ - ۰۳:۳۸:۵۹
با تشکر از کار ارزشمندتان، مصراع دوم بیت چهارم غلط املایی دارد. باید باشد: دست تا بر دست سودم...
پاسخ: کلمه «ابر» در مصرع مورد اشاره به «بر» تغییر یافت. ممنون.
user_image
masoomeh
۱۳۹۱/۰۱/۲۸ - ۰۰:۵۹:۰۱
poojklm
user_image
حسین نعمتی
۱۳۹۲/۰۳/۰۵ - ۲۳:۵۲:۳۵
با سلاماین شعر از نظر محتوایی بسیار شبیه یکی از غزل های جناب سعدی است. به خصوص بیت ششم که شبیه این بیت است:مرکب سودا جهانیدن چه سود چون زمام اختیار از دست رفت
user_image
محمد حضرتی
۱۳۹۵/۱۰/۰۶ - ۱۴:۳۹:۲۲
این غزل دو بیت دیگر هم دارد مابین ابیات 1 و 3قوت سرپنجه ی مشکل گشای فکر مندر ورق گردانی لیل و نهار از دست رفتمابین ابیات 5و 6حاصل عمر پریشان روزگارم چون صدف تا نهادم پا ز دریا برکنار ، از دست رفت
user_image
سام
۱۳۹۸/۰۱/۰۴ - ۱۹:۳۹:۵۷
“عمر باقی مانده را صائب به غفلت مگذرانتا به کی گویی که روز و روزگار از دست رفت“صائب عزیز ، هر کاری کنیم باز تا لحظه مرگ بارها خواهیم گفت که روز و‌ روزگار از دست رفت.