
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۳۸۴
۱
آه سرم در تو ای آتش عنان خواهد گرفت
خون بلبل را خوان از گلستان خواهد گرفت
۲
شعله حسن جهانسوزت فرو خواهد نشست
لاله ات را داغ حسرت در میان خواهد گرفت
۳
سنبل زلفت ز یکدیگر پریشان می شود
هر گرفتاری به شاخی آشیان خواهد گرفت
۴
سرمه آشوب خواهد ریخت از مژگان تو
ماه نو از دست ابرویت کمان خواهد گرفت
۵
ملک حسنت را کز آن صبح تجلی گوشه ای است
لشکر خط قیروان تا قیروان خواهد گرفت
۶
شعله واسوختن از سینه ها سر می کشد
آتش بیتابیت در مغز جان خواهد گرفت
۷
بوسه دندان تغافل بر جگر خواهد نهاد
سجده احرام سفر زان آستان خواهد گرفت
۸
رنگ ریزی های پی در پی تماشاکردنی است
در گلستانت دم سرد خزان خواهد گرفت
تصاویر و صوت


نظرات