صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۳۹۴

۱

تا غبار خط به گرد عارضش منزل گرفت

آسمان آیینه خورشید را در گل گرفت

۲

این قدر تدبیر در تسخیر ما در کار نیست

مرغ نوپرواز ما را می توان غافل گرفت

۳

پر برون آرد به اندک روزگاری چون خدنگ

هر که را درد طلب پیکان صفت در دل گرفت

۴

دست گستاخی ندارد خار صحرای ادب

ورنه مجنون می تواند دامن محمل گرفت

۵

سبحه از ریگ روان سازم که دست طاقتم

سوده شد از بس شمار عقده مشکل گرفت

۶

دست بردارد اگر از چشم بندی شرم عشق

می توان از یک نگه تیغ از کف قاتل گرفت

۷

بی تکلف می تواند لاف خودداری زدن

هر که در وقت خرام او عنان دل گرفت

۸

چون شرر رقص طرب در جانفشانی می کنم

بس که چون صائب ز اوضاع جهانم دل گرفت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۳۷

نظرات