
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۴۰۵
۱
چون کند روی تو با خط سیاه از شش جهت؟
رو به این آیینه آورده است آه از شش جهت
۲
کاش سر تا پای می گشتم نظر چون آفتاب
تا به رخسار تو می کردم نگاه از شش جهت
۳
کعبه و بتخانه ای در عالم توحید نیست
عاشق یکرنگ دارد قبله گاه از شش جهت
۴
کاهلی پیچیده دارد دامن ما را به دست
ورنه دارد کعبه کوی تو راه از شش جهت
۵
هر که را دیدیم حیران قد رعنای اوست
بر علم دارد نظر دایم سپاه از شش جهت
۶
هر که گردد بی سر و پا در خم چوگان چرخ
نور از خورشید می گیرد چو ماه از شش جهت
۷
تا به کی در جستجوی آن نگار بی جهت
کاروان گریه اندازم به راه از شش جهت
۸
چون به تلخی عاقبت بر جای می باید گذاشت
چند چون زنبور سازی تکیه گاه از شش جهت
۹
نیست صائب فرصت پرسیده راه صواب
در میان دارد مرا از بس گناه از شش جهت
تصاویر و صوت

نظرات
محسن حیدرزاده جزی