
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۴۰۹
۱
بر دلم نیست غباری ز سیه کاری بخت
قانعم با دل بیدار ز بیداری بخت
۲
شکر این نعمت عظمی چه توانم کردن
که به دولت نرسیدم ز مددکاری بخت
۳
شکوه از بخت گرانخواب ز کوته نظری است
که سبکسیر بود مدت بیداری بخت
۴
از برومندی ظاهر دل چون آینه را
غوطه در زنگ دهد جامه زنگاری بخت
۵
با هنر طالع فرخنده نمی گردد جمع
که بود محضر دانش خط بیزاری بخت
۶
دو سه روزی است برومندی گلزار امید
سایه ابر بهارست هواداری بخت
۷
نیست ممکن که ز یک دست صدا برخیزد
یار اگر یار نباشد چه کند یاری بخت؟
۸
صائب ارباب هوس کامروایند همه
هست مخصوص به عشاق سیه کاری بخت
تصاویر و صوت


نظرات