
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۴۱۴
۱
هیچ جوینده ندانست که جای تو کجاست
آخر ای خانه برانداز سرای تو کجاست؟
۲
روزنی نیست که چون ذره نجستیم ترا
هیچ روشن نشد ای شمع که جای تو کجاست
۳
گر وفای تو فزون است ز اندازه ما
آخر ای دلبر بیرحم، جفای تو کجاست؟
۴
جنگ و بدخویی و بیرحمی و بی پروایی
همه هستند به جا، صلح و صفای تو کجاست؟
۵
ای نسیم سحر، ای غنچه گشاینده دل
وقت یاری است، دم عقده گشای تو کجاست؟
۶
بوسه ای از لب شیرین تو ای تنگ شکر
ما گرفتیم نخواهیم، عطای تو کجاست؟
۷
صائب از گرد خجالت شده در خاک نهان
موجه رحمت دریای عطای تو کجاست
تصاویر و صوت


نظرات