
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۴۲۵
۱
بی طراوت نشود سرو جوانی که تراست
در شکر خواب بهارست خزانی که تراست
۲
برنیاید به زبان با تو کس از خوش سخنان
می کند قطع سخن تیغ زبانی که تراست
۳
گل چسان چهره شود با تو، که یاقوت بود
سنگداغ از رخ چون لاله ستانی که تراست
۴
چین ز ابروی گرهگیر تو خط هم نگشود
کار شمشیر کند موی میانی که تراست
۵
ادب عشق مگر مانع جرأت گردد
ورنه پر بوسه فریب است دهانی که تراست
۶
تشنه فکر تو صائب جگری نیست که نیست
تا به جوی که رود آب روانی که تراست
تصاویر و صوت


نظرات