صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۴۵۳

۱

نیست آرام در آن دل که هوس بسیارست

شررآمیز بود شعله چو خس بسیارست

۲

دل بی وسوسه از گوشه نشینان مطلب

که هوس در دل مرغان قفس بسیارست

۳

هر قدم اری و هر خار زبان ماری است

آفت دامن صحرای هوس بسیارست

۴

بر تهیدستی ما خنده زدن بیدردی است

به کنار آمدن از بحر ز خس بسیارست

۵

باعث رنجش ما یک سخن سرد بس است

دل چون آیینه را نیم نفس بسیارست

۶

ناقه و محمل و لیلی همه بی آرامند

اثر شعله آواز جرس بسیارست

۷

از تماشای گهر نعل در آتش دارد

ورنه در سینه غواص نفس بسیارست

۸

بر جگرسوختگانی که درین انجمنند

سینه گرم مرا حق نفس بسیارست

۹

از بدان فیض محال است به نیکان نرسد

حق بیداری دزدان به عسس بسیارست

۱۰

در پی قافله ز افسانه غفلت صائب

نتوان خفت که آواز جرس بسیارست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۳۲۷
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۶۵

نظرات