صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۴۷۶

۱

هر چه جز گوهر عشق است درین بحر کف است

هر حیاتی که نه در عشق سرآید تلف است

۲

نعل وارون نکند راست روان را گمراه

چه زیان دارد اگر پشت کمان بر هدف است؟

۳

روی خورشید نباشد به نقابی محتاج

روشنی گوهر بی قیمت ما را صدف است

۴

می رسد کلفت ایام به ارباب کمال

تا هلال است مه آسوده ز رنج کلف است

۵

مصحف روی بتان را نبود نقطه سهو

کوکب خال به هر جا که بود در شرف است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۳۴۰
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۷۶

نظرات