صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۴۸۲

۱

پشت دست تو به از آینه روی گل است

گرد دامان تو جان بخش تر از بوی گل است

۲

شوخی حسن، نگه را هوس آلود کند

رخنه باغ هر از خنده دلجوی گل است

۳

می رسد بوی سپند از دل بلبل به مشام

تا دگر دیده گستاخ که بر روی گل است؟

۴

از پریشان نظری حلقه بیرون درست

شبنم ما که چو آیینه به زانوی گل است

۵

خوی گل مردم بیدرد ملایم دانند

ورنه بلبل کف خاکستری از خوی گل است

۶

پیش چشمی که کند همچو هدف خود را جمع

خار تیری ز کمانخانه ابروی گل است

۷

خاطر جمع ز آشفته دماغان مطلب

که پریشان سفری لازمه بوی گل است

۸

بر سر گنج زند مار بر آتش خود را

بر حذر باش ازان خار که پهلوی گل است

۹

چون نسیم سحری نیست قرارش صائب

هر که را نعل در آتش ز تکاپوی گل است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۲۷۹

نظرات