
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۴۹۹
۱
گریه ابر بهار از دل پر درد من است
چهره زرد خزان از نفس سرد من است
۲
به چه تقریب مه از هاله حصاری شده است؟
گر نه شرمنده ز حسن مه شبگرد من است
۳
غوطه در چشمه شمشیر زدن آسان نیست
جای رحم است بر آن کس که هماورد من است
۴
پسته پوچ محال است که خندان گردد
سینه چاک گواه دل پر درد من است
۵
سالها شد که برون رفته ام از خود صائب
آنچه مانده است درین عرصه به جا، گرد من است
تصاویر و صوت

نظرات