
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۵۱۶
۱
بند و زندان گرامی گهران از جاه است
یوسف ما به عزیزی چو رسد در چاه است
۲
راستان از سخن خویش نگردند به تیغ
شمع تا کشته شدن با همه کس همراه است
۳
هر قدر جامه او بر قد سروست دراز
جامه سرو سهی بر قد او کوتاه است
۴
به چه امید کسی از وطن آید بیرون؟
منزل اول یوسف چو درین ره چاه است
۵
خال شبرنگ بر آن گوشه ابرو صائب
عارفان را به نظر نقطه بسم الله است
تصاویر و صوت


نظرات