
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۵۲۶
۱
خط سبزی که به گرد لب جانان گشته است
پی خضرست که بر چشمه حیوان گشته است
۲
چهره نو خط ما روی مه کنعانی است
که کبود از اثر سیلی اخوان گشته است
۳
طمع رحم ازان دشمن ایمان زودست
که به تیغ خط بیرحم مسلمان گشته است؟
۴
وای بر عاشق بیچاره که هر حلقه خط
گرد رخساره او چشم نگهبان گشته است
۵
ماه از هاله سر خود به گریبان برده است
تا خط سبز به گرد رخ جانان گشته است
۶
خط که ارباب هوس را رقم نومیدی است
مد احسان من بی سر و سامان گشته است
۷
به صف محشر اگر روی نهد می شکند
لشکر حسن تو هر چند پریشان گشته است
۸
صائب از میوه جنت نخورد آب، دلش
دیده هر که بر آن سیب زنخدان گشته است
تصاویر و صوت


نظرات
محسن حیدرزاده جزی