
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۵۳۳
۱
این نه غنچه است که گلزار به بار آورده است
که به ما نامه سربسته ز یار آورده است
۲
بلبلان را به سر مشق جنون می آرد
خط سبزی که بناگوش بهار آورده است
۳
می کند دیده نظارگیان را روشن
نسخه هایی که بهار از رخ یار آورده است
۴
می توان یافت ز بوی خوش باد سحری
که شبیخون به سر زلف نگار آورده است
۵
تا که دارد سر گلگشت گلستان، که بهار
از گل سرخ، طبقهای نثار آورده است
۶
کوه را سر به بیابان دهد از تاب کمر
خوشخرامی که مرا بر سر کار آورده است
۷
نیست ممکن که به پیراهن یوسف نرسد
دیده هر که چو یعقوب غبار آورده است
۸
نه همین دار ز منصور برومند شده است
عشق بسیار ازین نخل به بار آورده است
۹
گوشه ای هر که ازین عالم پرشور گرفت
کشتی خویش ز دریا به کنار آورده است
۱۰
دم نشمرده محال است برآرد صائب
هر که در خاطر خود روز شمار آورده است
تصاویر و صوت

نظرات