صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۵۴۱

۱

نه همین دل ز لب لعل تو پر شور شده است

که جگرگاه بدخشان ز تو ناسور شده است

۲

شوخ چشمی که نظر بر دل من دوخته است

سینه سنگ ازو خانه زنبور شده است

۳

خانه آینه در بر رخ یوسف بندد

بس که از نعمت دیدار تو معمور شده است

۴

دایم از جوش جنون سینه من صد چاک است

سنگ مینای من این باده پر زور شده است

۵

می کند خوش سخنی صافدلان را دشمن

دیده آینه بر طوطی ما شور شده است

۶

نشود کشته عشق از سخن حق خاموش

دار از بیخبری منبر منصور شده است

۷

ذره ای نیست که از مهر تو خالی باشد

در زمان تو فلک یک سر پر شور شده است

۸

صائب آن بلبل آتش نفسم عالم را

که قفس از دم گرمم شجر طور شده است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۳۸۴
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۰۶

نظرات