
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۵۴۳
۱
از رگ ابر، هوا سینه شهباز شده است
باده پیش آر که قانون طرب ساز شده است
۲
نیست خاری کهن باشد مژه گلگونش
مگر از جوش بهاران رگ گل باز شده است!
۳
من چه مرغم، که تذروان بهشتی رو را
خال آن لب، گره رشته پرواز شده است
۴
بهله تا دست به آن موی میان افکنده است
مژه بر دیده من چنگل شهباز شده است
۵
دل چرا از خط مشکین تو در هم باشد؟
که ز هر حلقه، در باغ نوی باز شده است
۶
روی گرم تو مرا بر سر حرف آورده است
طوطی از پرتو آیینه سخنساز شده است
۷
صائب از فیض دعای شب و اوراد سحر
در توفیق به روی دل من باز شده است
تصاویر و صوت

نظرات