صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۵۴۶

۱

دلم از کثرت پیکان تو آهن شده است

تنم از ناوک دلدوز تو جوشن شده است

۲

مژه از پرتو رخسار تو زرین گردد

این چراغ از نفس گرم که روشن شده است؟

۳

پنبه از داغ دل خویش که برداشت، که باز

دامن دشت جنون وادی ایمن شده است؟

۴

در بیابان جنون، چشم به هر جا فکنی

دانه آبله ماست که خرمن شده است

۵

در تمنای تو ای قبله ارباب نیاز

کعبه سرگشته تر از سنگ فلاخن شده است

۶

چاشنی از لب شکر شکن او دارد

فکر صائب که سزاوار شنیدن شده است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۰۸

نظرات