صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۵۵۲

۱

خارخاری که ز رفتار تو در دل مانده است

خس و خاری است که از موج به ساحل مانده است

۲

اثری کز من بی نام و نشان هست و بجاست

گل خونی است که بر دامن قاتل مانده است

۳

نیست یک دل که در او گوهر انصاف بود

صدفی چند درین دامن ساحل مانده است

۴

منزل دور به غیرت فکند رهرو را

دل ز نزدیکی راه است که کاهل مانده است

۵

خشک مغزان گهر از بحر به ساحل بردند

کشتی ماست که در دامن ساحل مانده است

۶

چیست خشت و گل فانی که بر آن تکیه کنند

اثر آن است که از مردم کامل مانده است

۷

رسته گشتند ز زندان جهان یک جهتان

مهره ماست که در ششدر باطل مانده است

تصاویر و صوت

کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۴۳۳
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۱۱
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۱۴

نظرات