صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۵۶۰

۱

نفس باد بهاران چمن آرای خوشی است

سایه ابر عجب دام تماشای خوشی است

۲

نفس گرم طلب کن ز جگرسوختگان

که در احیای دل مرده مسیحای خوشی است

۳

کج مکن پیش قدم گردن خود چون مینا

کز دل و چشم ترا ساغر و مینای خوشی است

۴

چه زنی قطره به هر سوی، فرو رو در خویش

که درین تنگ صدف گوهر یکتای خوشی است

۵

تو بدآموز به صحرا شده ای چون مجنون

ورنه وحشت زده را گوشه دل جای خوشی است

۶

اگر از هر دو جهان چشم توانی پوشید

در پریخانه دل آینه سیمای خوشی است

۷

وصل هر چند میسر به تمنا نشود

مکن اندیشه دیگر که تمنای خوشی است

۸

بوسه ای گر به دو عالم دهد آن جان جهان

از ندامت مکن اندیشه که سودای خوشی است

۹

صائب از صحبت خوبان جهان قسمت ما

نیست گر لطف بجا، رنجش بیجای خوشی است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۳۵۳
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۱۵

نظرات

user_image
محسن حیدرزاده جزی
۱۳۹۷/۰۵/۱۱ - ۲۱:۲۸:۱۹
در بیت سوم به جای قدم ،قدح درست است :کج مکن پیش قدح گردن خود چون مینا .....