
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۵۶۳
۱
ترجمان دل صاحب نظران خاموشی است
حجت ناطق کامل هنران خاموشی است
۲
رخنه آفت معموره دل گفتارست
مهر گنجینه روشن گهران خاموشی است
۳
خامشی لنگر آرام بود دلها را
کمر وحدت این سیمبران خاموشی است
۴
شاهد روشنی دل، نفس سوخته است
سرمه دیده بالغ نظران خاموشی است
۵
کف دریای گهرخیز نظر، گفتارست
لنگر کشتی چشم نگران خاموشی است
۶
حرف، نخلی است که در شارع عام افتاده است
روزی خاصه بی برگ و بران خاموشی است
۷
ذوق گفتار نصیب دگران می باشد
باغ دربسته خونین جگران خاموشی است
۸
سیرِ دل بی لب خاموش ندارد پرگار
نقطه مرکز بی پا و سران خاموشی است
۹
آنچنان کآینه را پنبه کند پاک از گرد
صیقل سینه روشن گهران خاموشی است
۱۰
چند مشغول توان شد به سخن پردازی؟
صائب آیینه کامل نظران خاموشی است
تصاویر و صوت

نظرات