
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۶۱۱
۱
در بیابان جنون سلسله پردازی نیست
روزگاری است درین دایره آوازی نیست
۲
نه همین کوچه و بازار ز مجنون خالی است
در بیابان جنون نیز نظربازی نیست
۳
وحشت آباد بود در نظر من شهری
که به هر کوچه او خانه براندازی نیست
۴
برنیاید نفس از طوطی شیرین گفتار
در حریمی که رخ آینه پردازی نیست
۵
به چراغ مه و خورشید نگردد روشن
هر حریمی که در او شعله آوازی نیست
۶
می توان یافت ز پیچیدگی بال و پرم
که به گیرایی مژگان تو شهبازی نیست
۷
نیست ممکن که تراود سخن از من صائب
در حریمی که در او چشم سخن سازی نیست
تصاویر و صوت

نظرات