صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۶۱۷

۱

از زر و سیم جهان پاس نظر باید داشت

دل به چیزی مگذارید که برباید داشت

۲

یوسف مصر شنیدی که ز اخوان چه کشید

چه توقع ز عزیزان دگر باید داشت

۳

تا نسوزد دلت از داغ عزیزان چمن

در بهاران سر خود در ته پا باید داشت

۴

دو سه روزی که درین سبز چمن مهمانی

همچو نرگس به ته پای نظر باید داشت

۵

می شود خوار، کند هر که عزیزان را خوار

عزت مردم پاکیزه گهر باید داشت

۶

روی دل نیست سزاوار به این مشت جماد

پشت چون سکه خوش نقش به زر باید داشت

۷

تا مگر دولت ناخوانده درآید از در

چشم چون حلقه شب و روز به در باید داشت

۸

چون مگس چند طلبکار جراحت باشی؟

دیده از عیب خلایق به هنر باید داشت

۹

همت پیر خرابات بلند افتاده است

چون سبو دست طلب در ته سر باید داشت

۱۰

ذکر بی خاطر آگاه نفس سوختن است

پاس تسبیح ز صد راهگذار باید داشت

۱۱

تا شود خرده جان تو یکی صد صائب

چشم بر سوختگان همچو شرر باید داشت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۴۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۷۵

نظرات

user_image
فرّخ
۱۳۹۳/۰۷/۰۲ - ۲۰:۳۰:۲۳
بنابر قافیه، مصراع‌های دوم در بیت 3 و 10 اینگونه باید باشد:در بهاران سر خود در ته پر باید داشت(پر بجای پا)وپاس تسبیح ز صد راهگذر باید داشت(راهگذر بجای راهگذار )