صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۶۴۰

۱

پرده از راز من گوشه نشین ساز گرفت

برق در خرمنم از شعله آواز گرفت

۲

بوی گل را نتوان در گره شبنم بست

به خموشی نتوان دامن این راز گرفت

۳

شد صفای لب میگون تو بیش از خط سبز

باده حسن دگر از شیشه شیراز گرفت

۴

مکن ای شمع نهان چهره ز پروانه من

که ز خاکسترم این آینه پرداز گرفت

۵

زان خم زلف برآوردن دل دشوارست

نتوان طعمه ز سر پنجه شهباز گرفت

۶

سرمه در حجت ناطق ننماید تأثیر

نتوان نکته بر آن چشم سخن ساز گرفت

۷

هر که دانست سرانجام حیات است فنا

چون شرر دامن انجام در آغاز گرفت

۸

به تماشای گل و لاله کجا پردازد؟

آن که آیینه ز مشاطه به صد ناز گرفت

۹

گرچه هر گوشه ترا هست نظر باز دگر

نظر لطف ز صائب نتوان باز گرفت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۵۳

نظرات