صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۶۴۳

۱

هر که از اهل جهان گوشه عزلت نگرفت

رفت از دست و رگ خواب فراغت نگرفت

۲

وحشت روی زمین زیر زمین خواهد یافت

هر که در روی زمین خوی به وحدت نگرفت

۳

آمد انگاره و انگاره از این عالم رفت

هر که اندام ز سوهان نصیحت نگرفت

۴

رفت بر باد فنا عمر گرامی افسوس

پیش این شمع کسی دست حمایت نگرفت

۵

هر که در مجلس می گریه مستانه نکرد

خون دل خورد و گلاب از گل صحبت نگرفت

۶

فقر مشاطه جو دست که دست از زر و سیم

تا نگردید تهی، دامن شهرت نگرفت

۷

آفت زندگی و راحت مردن را دید

خضر از تشنه لبان آب ز خست نگرفت

۸

صائب این با که توان گفت که با چندین درد

خبر از ما یکی از اهل مروت نگرفت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۵۴
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۵۲۹

نظرات