صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۶۵

۱

برگ کاهی نیست کشت نابسامان مرا

خوشه از اشک پشیمانی است دهقان مرا

۲

هست از روز ازل با پیچ و تاب آمیزشی

چون میان نازک خوبان، رگ جان مرا

۳

مزرع امید من از سیر چشمی تازه روست

شبنمی سیراب دارد باغ و بستان مرا

۴

دیده آیینه از نقش پریشان سیر شد

نیست سیری از تماشا چشم حیران مرا

۵

فکر شورانگیز من دیوانگی می آورد

هست زنجیر جنون شیرازه دیوان مرا

۶

بر دل آزاده من فکر مهمان بار نیست

از دل خود روزی آماده است مهمان مرا

۷

نامه ناشسته نتوان یافت در دیوان حشر

گر بیفشارند روز حشر دامان مرا

۸

نیست بی داغ جنون صائب دل غم دیده ام

هیچ کس بی گل ندارد یاد، بستان مرا

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۱۰۸

نظرات