صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۶۵۳

۱

اگر ز عالم تسلیم گوشه ای داری

بهشت و طوبی و حوران خوش لقا اینجاست

۲

بهار در دل هر غنچه عالمی دارد

ترا خیال که عالم همین و جا اینجاست

۳

اگر تو سر به گریبان خود بری چو گره

گرهگشای تو با روی دلگشا اینجاست

۴

در آن جهان نتوان یافتن سعادت عشق

سری برآر ز خود، سایه هما اینجاست

۵

چه چشم، کز تو به هر جا نظر کند عاشق

کند خیال که حسن ترا حیا اینجاست

۶

کشیده دار درین دشت پر فریب، عنان

که صد هزار سراب غلط نما اینجاست

۷

چه احتیاج دلیل است بوی یوسف را؟

نسیم پیرهن و بوی آشنا اینجاست

۸

دوای درد طلب نیست در جهان صائب

ترا خیال که این درد را دوا اینجاست

۹

ز کوی عشق به جنت روی، بلا اینجاست

ره صواب ندانسته ای، خطا اینجاست

۱۰

توان ز خدمت پیر مغان جوانی یافت

نهان مکن مس خود را که کیمیا اینجاست

۱۱

اگر ز خویش برون خواهی آمدن روزی

قدم به راه نه اکنون که رهنما اینجاست

۱۲

ز بر نیامدن مدعا مباش غمین

چه مدعا به جز از ترک مدعا اینجاست؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۵۹

نظرات