
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۶۵۹
۱
پرستشی که مدام است می پرستی ماست
شبی که صبح ندارد سیاه مستی ماست
۲
اگر چه هستی ما چون حباب یک نفس است
دل پر آبله بحر از هواپرستی ماست
۳
ز بخل نیست اگر بسته ایم راه سؤال
در آستین کف سایل ز پیشدستی ماست
۴
نهشت در سر ما مغز، پوچ گوییها
فنای خرمن هستی ز باد دستی ماست
۵
عروج مهر کند عمر سایه را کوتاه
بلند پایگی آسمان ز پستی ماست
۶
ز خود برآمدگانند محو حق صائب
گرفته ماه تمام از غبار هستی ماست
تصاویر و صوت

نظرات